ღ روزهای بی قراری ღ

ღ روزهای بی قراری ღ

♣ عاشقانه های محسن و زینب ♣
ღ روزهای بی قراری ღ

ღ روزهای بی قراری ღ

♣ عاشقانه های محسن و زینب ♣

*عاشقانه ۱۹ *

 

دلتنگی باغچه 

میان شب 

تهی است 

حضور تو 

در یاد 

در همواره ی بودن 

و در آشوب بی قراری تهی است 

در رویش آروز 

در ارتعاش خیال 

و در پیوند هماهنگ آینه و تصویر 

تهی است 

یاد تو  

در سایه  

در تقابل 

و در ستیز پیوسته ی طغیان 

... 

شب  

حکایت فقدان آفتاب است 

در تلآلو ی پر خروش شکوفه  

هنگام دلتنگی باغچه 

..تو نیستی..

 

*عاشقانه ۱۸ *

 

سلام!

حال همه‌ی ما خوب است ،ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند

با این همه عمری اگر باقی بود،طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم، که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم ،حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است !
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا ،شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!

بی‌پرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد ،فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه ،یک فوج کبوتر سپید از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد .

یادت می‌آید رفته بودی، خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
نه ریرا جان!نامه‌ام باید کوتاه باشد،ساده باشد،بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت می‌نویسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن!  

 *مرحوم خسرو شکیبایی*